پرنیا زیبای منپرنیا زیبای من، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

پرنیا

خود کفایی پرنیا

زیبای من سلام ، امروزم می خوام یکی از خاطراتت رو بنویسم .امروز وقتی داشتم خونه رو جاروبرقی می کشیدم دیدم رفتی دم در واستادی با یه دستت دیوارو گرفتی و با دست دیگت بای بای می کنی که می خوای بری در در . دختره خود کفای من  ...
16 آذر 1391

اولین باری که گفتی بده

پرنیا جونم امروزم گذشت و برام خاطره ای شد از روز های شیرین با تو بودن .  (1/14)  طبق عادت همیشت وقتی چیزی دستت میاد میدی به هر کی نزدیکته امروز کنترل تلوزیون وقتی به بابات دادی بهش خندیدی و  گفتی اده (به معنای بده ) و ما کلی ذوق کردیم تو برای اولین بار گفتی بده  ...
14 آذر 1391

انار خورون

کلا از میوه خوشت میاد و انار یکی از میوه های مورد علاقته امروز وقتی ازت غافل شدم  دیدم رفتی سر جعبه انار یک انار برداشتی  و دو تا گاز بزرگ زدی تا رسیدی به دونه هاش و داشتی دونه دونه انار می خوردی وقتی دیدمت  به من خندیدی و یه دونه تعارف کردی به من و گفتی نه نه .   ...
10 آذر 1391

واکسن ۱ سالگی

امروز صبح  دوشنبه( 1391.9.6) قرار شد که واکسن تو بزنیم از آنجا که ایام تاسوعا و عاشورا هر سال می رفتیم شهرستان واکسن ۱ سالگی تو تصمیم گرفتم گناباد بزنم اولین بهداشتی که رفتیم روز های فرد می زدن و بعد از دور  زدن تو خیابون با آژانس همراه با عمه منصوره و امیر حسین رفتیم یه بهداشت دیگه و بلاخره موفق شدیم که واکسن تو  و امیر حسین بزنیم تویه بهداشت کلی بازی گوشی می کردی و می خندیدی موقع واکسن زدن هم اذیت نکردی  ...
7 آذر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنیا می باشد